جدول محتوا
تاریخچه:
هیستون ها (H1، H2A، H2B، H3 و H4) پروتئین های اصلی محافظت شده ای هستند که وظیفه ی فشرده سازی و سازمان دهی DNA کروموزومی را بر عهده دارند. این پروتئین ها اولین بار توسط آلبرت کوسل در سال 1884 نام گذاری شدند. ماهیت این پروتئین ها به شدت قلیایی بوده و اسیدهای آمینه بازی مانند لیزین و آرژنین به فراوانی در هیستون ها یافت می شود. هیستون ها دارای بار مثبت بوده و بنابراین ترتیب میل ترکیبی آن ها با DNA به خاطر وجود بارهای منفی گروه های فسفات زیاد می باشد. پروتئین های هیستونی از زنجیره های طولانی اسیدهای آمینه ساخته شدهاند. اگر اسیدهای آمینه موجود در زنجیره تغییر کنند، ممکن است شکل هیستون دچار تغییر شود. اگرچه تغییرات هیستون در کل توالی ژنوم رخ میدهد، با این وجود انتهای آمینی هیستونها (معروف به دنباله های هیستونی) دچار طیف وسیعی از تغییرات شامل استیلاسیون، متیلاسیون، یوبیکوئیتینه شدن، فسفوریلاسیون، سوموئیلاسیون، ریبوزیلاسیون و سیترولیناسیون میشوند. استیلاسیون پروتئینهای هیستونی یکی از مهمترین فرآیندهای اپیژنتیکی است که به منظور تنظیم بیان ژنها رخ میدهد. استیلاسیون، شارژ مثبت دم های هیستونی را کاهش داده و آن ها را از ساختار DNA که شارژ منفی دارد، دور نگه می دارد. این اتفاق، ساختار کروماتین را اندکی بازتر می کند و رشته DNA را در دسترس فاکتورهای رونویسی و دیگر پروتئین های تنظیم بیان ژن قرار می دهد. در سال 1950، Stedman و همکارانش پیشنهاد كردند كه هیستون ها می توانند به عنوان بازدارنده های كلی بیان ژن عمل كنند و هر نوع سلول در هسته خود نوع متفاوتی از هیستون را داشته باشد. این ایده برای یک توضیح احتمالی در مورد تنوع کهن الگوهای سلولی مشاهده شده در موجودات زنده بود. مطالعاتی که توسط Allfrey (1964)، Kornberg و Thomas (1974) وBrownell و Allis (1995) انجام شده اند، تأیید کرد که هیستون ها نقشی اساسی در کنترل دسترسی به پروموترهای ژنی توسط عوامل رونویسی و سایر اجزای دخیل در سنتز RNA دارند. به عنوان مثال، استیلاسیون لیزینهایK14 و K9 در دم هیستون H3 توسط آنزیمهای هیستون استیل ترانسفراز (HATs) به طور کلی به عملکرد صحیح رونویسی مربوط میشود. فاکتور های فعال کننده رونویسی به طور همزمان با استیله شدن لیزین هیستون ها فعال می شوند، در حالی که فاکتورهای سرکوب کننده رونویسی با دِاستیله شدن هیستون ها شروع به کار می کنند. اصلاحات دم های هیستونی در تنظیم بسیاری از فرآیندهای سلول از قبیل فعال کردن یا سرکوب رونویسی، آسیب به DNA و ترمیم آن، تغییر ساختار سه بعدی کروماتین، اتصال به دومین ها، چرخه سلولی و متراکم شدن کروموزوم مشارکت دارند.
انواع روش ها
اکثر مقالات منتشر شده در مورد اصلاحات هیستون بر اساس شواهدی است که با روش های سنتی مانند وسترن بلات، ایمونوهیستوشیمی و نقشه برداری در کل ژنوم ارائه شده است. با این حال، این روش ها وقت گیر بوده و فاقد قابلیت های توان عملیاتی بالا هستند و هنگام بررسی بیش از یک هیستون تغییر یافته، می توانند بسیار پرهزینه باشند. در حال حاضر در تحقیقات اپی ژنتیک برای درک بهتر اصلاحات هیستون از انواع تکنیک ها از جمله رسوب سنجی ایمنی کروماتین (ChIP) و روش طیف سنجی جرمی (MS) استفاده می شود.
1- رسوب سنجی ایمنی کروماتین
رسوب سنجی ایمنی کروماتین (ChIP) یک تکنیک مبتنی بر آنتی بادی است که ارتباط بین ژنوم و پروتئوم را از طریق اتصال به هیستون ها و فاکتورهای رونویسی متصل به DNA برقرار می کند.با ظهور تکنیک ChIP، سازوکارهای تشخیصی و بیولوژیکی که مبتنی بر پروتئین های هسته ای می باشند به شدت افزایش یافت. این فرایندها عموما در زمینه های بیان ژن، تمایز سلولی یا بروز بیماری می باشند.
1- تاریخچه
در سال 1984، Tohn و Gilmour که در آن زمان هر دو دانشجوی کارشناسی ارشد بودند در آزمایشگاه خود توانستند با تاباندن اشعه UV، پروتئین ها را به DNA سلول های زنده باکتری E.Coli به طور کووالان کراس لینک کنند. به دنبال آن با لیز کردن سلول های کراس لینک شده و ایمونوپرسیپیتاسیون آنزیم RNA پلی مراز باکتریایی، آن قسمت از DNA که در ارتباط با انبوهی از RNA پلی مرازها بودند را توانستند با پروب ها شناسایی کنند. در واقع این دو نفر اولین کسانی بودند که روش کروماتین ایمونوپرسیپیتاسیون را برای مطالعه بررسی وضعیت متیلاسیون توسعه دادند. در ادامه، این گروه روش مشابهی را برای مطالعه ارتباط RNA پلی مراز II یوكاریوتی بر روی ژن های شوك حرارتی Drosophila اعمال كردند. این روش مجدد در سال 1988 توسطSolomon و Alexander Varshavskyاصلاح شد. در روش اصلاح شده به جای تابش UV، از فرمالدهید به عنوان عامل اتصال متقابل استفاده شد و برهم کنش بین ژن های Drosophila hsp70 با هیستون H4 و RNA پلیمراز II را مطالعه کردند. سلول ها قبل و بعد از شوک گرمایی با فرمالدهید تیمار شدند. سپس DNA تحت برش یا هضم آنزیم های محدود شونده قرار گرفت. مجموعه پروتئین-DNA متقاطع حاوی هیستون H4 یا RNA پلیمراز II با استفاده از آنتی بادی های اختصاصی رسوب یافتند. سپس، کمپلکس های پروتئین-DNA در رسوب حرارت دیده تا پیوند متقابل کووالانسی برگردانده شود، DNA تخلیص شده و بعدا با روش ساترن بلات مورد آنالیز قرار گرفت. علاوه بر این، در سال 1996 Hecht و Grunstein پرتکل یاد شده را با استفاده از PCR برای مطالعه تعامل پروتئین های SIR در ساکارومایسس سرویزیه اصلاح کردند. Rundlett و همکارانش، در سال 1998 روش تشخیص PCR را در ChIP اضافه کردند و تغییرات هیستون را در مکان های خاص ساکارومایسس سرویزیه بررسی کردند. تقریبا به طور همزمان، روش ChIP با بکارگیری UV و سپس با فرمالدهید برای کراس لینک کردن در سلول های پستانداران بهینه سازی شد.
2- پروتکل آزمایشگاهی
مراحل کلی تکنیک ChIP بدین گونه می باشد:
1- آماده سازی کروماتین
• جمع آوری سلول ها.
• افزودن فرمالدهید (مخصوص Cross linking ChIP)
• لیز سلول ها و تجزیه کروماتین توسط دستگاه سونیکیشن (امواج صوتی پر انرژی) یا هضم نوکلئازی و یا اشعه UV.
2- ایمونوپرسیپیتاسیون پروتئین-DNA با آنتی بادی ویژه آن.
3- آنالیز توالی DNA به دست آمده به کمک تکنیک هایی مانند توالی یابی ، میکرواری و PCR
3- آماده سازی کروماتین
اگرچه ChIP با مرحله اتصال متقابل با فرمالدهید پدید آمده است اما می توان آن را بدون مرحله اتصال متقابل نیز انجام داد. به طور کلی دو نوع ChIP به نام های XChIP وNChIP وجود دارد. در سال 1988،NChIP برای اولین بار توسط Hebbes و همکارانش توصیف شد. تفاوت اساسی این دو روش در شروع آماده سازی کروماتین است. در XChIP کروماتین با فرمالدهید تثبیت شده و با دستگاه سونیکیشن برش داده می شود، درحالی که در NChIP کروماتین های دست نخورده سلولی با نوکلئاز میکروکوکی برش داده می شود.
2- Cross_linked ChIP
اساسا تکنیک XChIP در تهیه نقشه برداری از مکان های قرارگیری فاکتورهای رونویسی یا دیگر پروتئین های مرتبط با کروماتین مناسب است و فرمالدهید و اشعه UV برای ایجاد پیوند متقاطع کروماتین جهت شروع پروسه XChIP به کار می رود. پیوند متقاطع به نوع سلول یا بافت، غلظت بهینه مورد استفاده و مدت زمان مجاورت فرمالدهید بستگی دارد. پیوند بیش از حد منجر به افزایش رسوب قطعات غیر مرتبط و آلوده کننده واکنش می گردد. از سوی دیگر، پیوند متقاطع ناکافی باعث تثبیت ناقص و تجزیه نامناسب DNA می شود. در مرحله بعد، کروماتین کراس لینک شده توسط دستگاه سونیکیشن برش خورده و قطعات 300 تا 1000 bp فراهم می کند. توجه داشته باشید که همواره می بایستی از کالیبره بودن دستگاه سونیکیشن اطمینان یافت تا قطعات DNA با طول مناسب فراهم شود. کروماتین خرد شده حاصل از سونیکیشن را می توان تا 3 ماه در دمای 80- درجه سانتی گراد ذخیره کرد. سپس مراحل بعدی ChIP تا خالص سازی و آنالیز کمپلکس در ارتباط با DNA مورد نظر صورت می گیرد.
مزایای روش:
1) برای به دست آوردن فاکتورهای رونویسی و یا هر پروتئینی که با کروماتین ارتباط ضعیفی داشته باشد، مناسب هستند.
2) به طور کلی، به میزان سلول ها و آنتی بادی کمتری نسبت به NCHIP نیاز دارند.
3) این روش احتمال بازآرایی کروماتین در حین آماده سازی و رسوب را به حداقل می رساند.
معایب روش:
1) بازدهی پایین تری در به دست آوردن کروماتین و پروتئین دارند که به علت شکسته شدن اپی توپ های پروتئینی که در مواجه با فرمالدهید قرار می گیرند رخ می دهد و آنتی بادی ها قادر به شناسایی این اپی توپ ها نیستند.
2) به وجود آمدن کروماتین هایی با اندازه های متغیر به علت برش تصادفی با سونیکیشن انجام می گیرد.
3) ایجاد نتایج مثبت کاذب به علت تثبیت پروتئین های ناپایدار به کروماتین
4) در برخی موارد، مجموعه پروتئین_DNA باید به وسیله سانتریفیوژ isopycnic از طریق سدیم کلراید تخلیص گردد که نیازمند صرف وقت و هزینه بسیاری است.
3- روش NChIP
روش NChIP برای نقشه برداری از اصلاح کننده های هیستونی از DNA هدف مناسب می باشد، برای شروع NChIP از کروماتین دست نخورده سلولی استفاده می شود. از آن جایی که هیستون ها به دو رشته DNA پیچیده می شوند تا نوکلئوزوم ها را تشکیل دهند پس به DNA متصل هستند. سپس کروماتین با نوکلئاز میکروکوکی برش خورده و این برش در مکان های رابط بین نوکلئوزوم ها صورت می گیرد و قطعات DNA از یک نوکلئوزوم به طول (200 bp) تا پنچ نوکلئوزوم به طول (1000 bp) را فراهم می کند و سپس مراحل بعدی ChIP تا خالص سازی و آنالیز کمپلکس در ارتباط با DNA موردنظر صورت می گیرد. تمام مراحل تخلیص DNA هسته باید روی یخ و یا در دمای 4°C انجام شود.
مزایای روش:
1) بازدهی بالایی در به دست آوردن کروماتین و پروتئین به علت اختصاصیت بالای آنتی بادی در اتصال به کروماتین فیکس نشده دارند.
معایب روش:
1) معمولا برای پروتئین های غیر هیستونی قابل استفاده نیستند.
2) پروتئین ها ممکن است در طول آماده سازی و رسوب کروماتین بازآرایی شوند.
3) در حین آماده سازی، امکان هضم انتخابی در نواحی خاصی از کروماتین وجود دارد.
4- ایمونوپرسیپیتاسیون پروتئین-DNA
پس از آماده سازی کروماتین (پیوند متقاطع یا دست نخورده)، هیستون های تغییر یافته توسط آنتی بادی های اختصاصی رسوب داده می شوند. آنتی بادی ها می توانند مونوکلونال، پلی کلونال یا الیگوکلونال مخصوص پروتئین مورد نظر باشند. مقدار مناسب آنتی بادی را می توان با آزمایش های اولیه ایمونوپرسیپیتاسیون تعیین کرد. مقدار بیش از حد آنتی بادی باعث رسوب بیش از حد DNA می شود. استفاده از نمونه کنترل برای اطمینان از عدم وجود اتصالات غیر اختصاصی ضروری است. بازدهی ایمونوپرسیپیتاسیون به میزان آنتی سرم استفاده شده و میل پیوندی آنتی بادی به اپی توپ آن بستگی دارد. پس از رسوب دهی ایمنی، شستشو برای حذف کروماتین های غیر اختصاصی و پروتئیناز K و حرارت برای تجزیه پروتئین ها انجام می شود. DNA نیز به وسیله روش فنل-کلروفرم و یا کیت های تخلیص استخراج و آماده آنالیز است.
شناسایی و تعیین توالی DNA
آخرین مرحله ChIP، تجزیه و تحلیل DNA با روش های پیشرفته مولکولی است. سه تکنیک اصلی و رایج برای شناسایی تغییرات هیستونی شامل ChIP- qPCR (رسوب ایمنی کروماتین همراه با PCR کمّی)، ChIP-on-chip (رسوب ایمنی کروماتین همراه با میکرواری) و ChIP–Seq (رسوب ایمنی کروماتین همراه با تکنیک های توالی یابی با توان بالا) می باشد. هر سه تکنیک در سنجش رسوب ایمنی کروماتین مشترک هستند، سپس DNA می تواند به روش های مختلفی ارزیابی شود.
ChIP-qPCR
ترکیب qPCR با روش ChIP می تواند غلظت DNA نمونه های متعدد را با تجزیه و تحلیل شدت سیگنال فلورسنت متناسب با مقدار آمپلیکون پس از اتمام روش سنجش رسوب ایمنی کروماتین (ChIP) و تخلیص نمونه، تعیین کند. در صورت وجود محل های اتصال ژنومی شناخته شده، می توان پرایمرها را برای qPCR طراحی کرد تا مشخص شود که مکان های شناخته شده به طور خاص با رسوب دهی ایمنی غنی شده اند. این روش برای کمّی سازی H3 و H4 استیله در مناطق مختلف یک مکان خاص بسیار مفید است. متداول ترین رنگ فلورسنت برای شناسایی امپلیکون، سایبرگرین است که به DNA دو رشته ای متصل می شود. برای مقایسه نتایج نمونه DNA حاصل از رسوب دهی ایمنی با نمونه کنترل، نمونه باید با استفاده از استانداردها نرمالیزه شوند. برای این منظور از یک ناحیه ژنومی ثابت به عنوان کنترل داخلی انتخاب می شود. در نهایت آنالیز کمّی با استفاده از مقدار Ct انجام می شود. اگرچه این روش نمی تواند یک موقعیت ژنی خاص یا ناحیه مورد نظر را با جزئیات ترسیم کند، اما می تواند میزان نسبی اتصال پروتئین در نمونه های مختلف را تجزیه و تحلیل کند. حساسیت شناسایی DNA هدف در این روش از ChIP استاندارد بیشتر است. علاوه بر این، این روش در مقایسه با سایر رویکردهای ChIP (حدود 108) به تعداد سلول های کمتری (حدود 106 × 3) نیاز دارد.
ChIP-on-chip
روش ChIP-on-chip که به عنوان روش ChIP-chip نیز شناخته می شود، ترکیبی از رسوب ایمنی کروماتین و میکرواری DNA است که به منظور بررسی برهم کنش های بین DNA و پروتئین ها در سلول مورد استفاده قرار می گیرد. کروماتین اصلاح شده ابتدا با رسوب ایمنی کروماتین خالص می شود و با آنتی بادی اختصاصی، پیوند متقاطع می دهد. سپس DNA تکثیر شده و با یک رنگ فلورسنت برچسب گذاری می شود. ChIP DNA دارای برچسب رنگی با DNA کنترل که با رنگ دیگری نشاندار شده بر روی یک میکرو اری هیبرید (ترکیب) می شود. آنالیز شدت سیگنال دریافتی، مکان های اصلاح هیستونی را تعیین می کند. بیشتر ChIP های آزمایشگاهی از آنتی بادی های پلی کلونال استفاده می کنند که از نظر اختصاصیت بین دسته ها متفاوت است. آنتی بادی مورد استفاده برای سنجش رسوب ایمنی باید دارای اختصاصیت و میل پیوندی بالایی باشد تا اپی توپ آن را در محلول آزاد و همچنین در شرایط پایدار تشخیص دهد و از پس زمینه های غیر اختصاصی در روش ChIP جلوگیری شود. به طور کلی DNA ژنومی به عنوان کنترل ورودی و نمونه های فاقد آنتی بادی یا ایمونوگلوبولین IgGبه عنوان کنترل منفی استفاده می شود.
ChIP–Seq
ترکیبی از ChIP با تکنیک های توالی یابی برای شناسایی مکان های اتصال پروتئین های مرتبط با DNA است. ChIP-seq یکی از اولین برنامه های تعیین توالی نسل بعدی ((NGS بود که در اواسط دهه 2000 توسعه یافت. در سال های اخير برای بررسی پروفايل پروتئين های متصل شده به DNA در مقياس ژنومی و همچنين تغييرات پروتئين های هيستونی و نوكلئوزوم ها، از تكنيك ChIP-seq استفاده مي شود. به اين ترتيب كه پس از جداسازی و تفكيك پروتئين ها با استفاده از رسوب دهی ايمنی كروماتينی از DNA، مولكول های DNA به كمك روشNGS توالی يابی می گردند. یک روش معمول در تجزیه و تحلیل ChIP-Seq به دست آوردن پروفایل ChIP-Seq برای یک نمونه آزمایشی (نمونه بیماری) و یک نمونه مرجع (نمونه سالم) و مقایسه آن ها برای شناسایی تفاوت در الگوهای اصلاح هیستون است.
مزایای روش:
1) در مقایسه با ChIP-on-chip، ChIP-Seq امکان تفکیک پذیری بهتری در سطح جفت بازها، آرتیفکت کمتر و پوشش دهی بهتری فراهم می کند.
2) ChIP-seq دارای رزولوشن تک نوکلئوتیدی است.
3) مقادیر کمتری نمونه برای ChIP-Seq نیاز است.
معایب روش:
1) محدودیت اصلی ChIP-seq کم دسترس بودن دستگاه های تعیین توالی و هزینه بر بودن این فرایند می باشد.
2) از آنجا که ChIP-seq از آنتی بادی در رسوب ایمنی استفاده می کند، کیفیت داده ها به کیفیت آنتی بادی بستگی دارد. کیفیت آنتی بادی باید تایید شود که چنین فرآیندهایی سخت و زمان بر است.
آنالیز داده:
همانند بسیاری از روش های توالی یابی با توان بالا، ChIP-seq مجموعه داده های بسیار بزرگی را تولید می کند که برای آن ها روش های آنالیز محاسباتی مناسب مورد نیاز است. برای استخراج داده های معنی دار از توالی خام، تجزیه و تحلیل داده های ChIP-seq باید:
* مناطق ژنومی – “قله ها ” – جایی که TF متصل می شود یا هیستون ها اصلاح می شوند را شناسایی کند.
*کمّی سازی و مقایسه اتصال یا اصلاح هیستون بین نمونه ها را انجام داد.
*ارتباط بین وضعیت کروماتین و بیان ژن را توصیف کند.
1. در ابتدا، توالی های خوانده شده از ChIP-seq برای ارزیابی کیفیت خوانش ها آنالیز می شوند.
2. پس از معیارهای کیفیت، خوانش ها به ژنوم مرجع نقشه یابی شده و پیک ها فراخوانی می شوند. در مقایسه با خوانش های ورودی، مناطق ژنومی که به طور معناداری غنی از خوانش های ChIP هستند، به عنوان قله شناسایی می شوند. سایر مناطق ژنومی به عنوان زمینه غیر اختصاصی در نظر گرفته می شوند. پیک های فراخوانی شده نشان دهنده اصلاح هیستون و مناطق اتصال دهنده پروتئین یا DNA است.
برای پیش بینی نواحی متصل به DNA از داده های خوانش ChIP-Seq، ابزارهای فراخوانی پیک ایجاد شده اند. یکی از مشهورترین آن ها MACS است که به صورت تجربی میزان تغییر برچسب های ChIP-Seq را مدل سازی می کند و از آن برای بهبود وضوح مکان های اتصال پیش بینی شده استفاده می کند. MACS برای قله های با وضوح بالاتر بهینه شده است، در حالی که الگوریتم متداول دیگر SICER به گونه ای طراحی شده است که دامنه های وسیع تر کروماتین از چندین کیلوباز تا چندین مگاباز را فرا می گیرد. SICER برای مطالعه نقاط هیستونی در طول ژن کارآمدتر است. روش محاسباتی دقیق تر BCP برای بررسی پیک های شارپ و گسترده تر، از کارایی بالاتری برخوردار است. زیر مجموعه ای از نرم افزار های موجود برای نقشه برداری و فراخوانی پیک ها به طور خلاصه در جدول زیر ذکر شده است.
ابزارهای نقشه یابی خوانش های کوتاه | |
نام الگوریتم | سایت اینترنتی جهت دسترسی |
BWA | |
Bowtie | |
MAQ | |
ابزارهای فراخوانی پیک | |
MACS | |
BCP | |
PeakSeq | |
ZINBA |
یکی از چالش های محاسباتی، شناسایی پیک های افتراقی است که تفاوت های قابل توجهی را در دو سیگنال ChIP-seq تشخیص می دهد. ابزارهای فراخوانی پیک، دو سیگنال ChIP-seq را تقسیم می کند و پیک های افتراقی را با استفاده از مدل های مارکوف پنهان شناسایی می کنند. ODIN و ChIPDiff نمونه هایی از ابزارهای فراخوانی پیک جهت افتراق دو سیگنال هستند. برای کاهش خطا در نتایج حاصل از ChIP-Seq، اختصاصیت آنتی بادی های بکار رفته، از طریق ایمونوپرسیپیتاسیون (IP) با چندین کنترل مقایسه می شود. نمونه کنترل انتخابی اغلب DNA حاصل از کروماتین قبل از IP (تحت عنوان کنترل ورودی)، IP بدون آنتی بادی (mock) و یا IP غیر اختصاصی (مثلا IP علیه ایمونوگلبولین G) می باشد.
کنترل کیفی: یکی از ابزارهای متداول برای این نوع کنترل کیفی، FastQC نام دارد.
برای اطمینان از نتایج به دست آمده از ChIP-seq، باید فرایند کنترل کیفی انجام و موارد زیر بررسی می شوند:
Non-redundant fraction: مناطق با پیچیدگی کم باید حذف شوند زیرا ممکن است با نقشه برداری در ژنوم مرجع تداخل داشته باشند.
Fragments in peaks: منظور آن است که نسبت خوانش هایی که در پیک ها قرار دارند به خوانش هایی که در پیک واقع نشده اند محاسبه شود.
پایگاه های داده
ChIP-Atlas:
یک پایگاه داده یکپارچه و جامع به منظور استفاده از داده های عمومی ChIP-seq است. ChIP-Atlas تقریباً تمام داده های عمومی ChIP-seq ارسال شده به SRA (آرشیو خوانش توالی ها) درNCBI ، DDBJ یا ENA را پوشش می دهد و محتوای آن براساس بیش از 144000 آزمایش گردآوری شده است.
پایگاه ENCODE
شامل مجموعه گسترده ای از داده های ژنومی با استفاده از تکنولوژی هایی نظیر ChIP-seq، هضم DNA و سایر تکنیک هاست. هر کدام از این داده ها برای تصویرسازی و بارگیری بر روی UCSC Genome Browser قرار داده شده اند.
پایگاه ROADMAP epigenome database
هدف این کنسرسیوم ایجاد یک منبع عمومی از داده های اپی ژنومی انسان شامل نقشه برداری از متیلاسیون DNA، تغییرات هیستونی، قابلیت دسترسی به کروماتین و رونوشت های کوچک RNA در سلول های بنیادی و بافت های اولیه ازمایشگاهی است.
Cistrome DB
پایگاه داده ای است که در آن داده های ChIP-seq گردآوری و پردازش شده است. این یک مکمل خوب برای پروژه های بزرگ نظیرENCODE و Roadmap Epigenomics است؛ زیرا داده های بسیاری از مطالعات کوچک تر را جمع آوری می کند. همچنین امکان بارگیری فایل ها از cistrome وجود دارد.
GTRD
کامل ترین مجموعه از داده های ChIP-seq می باشد که به طور یکنواخت برای شناسایی مکان های اتصال فاکتور رونویسی برای انسان و موش پردازش شده است.
محدودیت های روش های مبتنی بر ChIP
در حال حاضر تکنیک ChIP به عنوان یک روش کلیدی در تهیه نقشه موقعیت هیستون های تغییر یافته به کار می رود. با وجود همه مزایای روشChIP ، یکسری معایب اصلی وجود دارد. محدودیت عمده این است که به دلیل از دست رفتن نمونه در طول فرآیند ChIP، تعداد سلول های ایده آل مورد نیاز برای سوبسترای اولیه 106-107 است. این تعداد سلول یک چالش جدی برای مطالعه اپی ژنتیک در طی فرآیندهای تمایز سلول های بنیادی، رشد جنین و رشد تومور است، زیرا برداشتن مقدار زیادی نمونه از سلول های اولیه یا نمونه برداری از بافت بیمار دشوار است. علاوه بر این، پروسه ChIP زمان بر است (به طور معمول 2 تا 7 روز) و باعث از دست رفتن مواد، آلودگی نمونه و خطاهای آزمایشی می گردد. در حال حاضر توسعه این تکنیک به سمتی پیش می رود که پروسه ChIP به سلول کمتری نیاز داشته باشد و همچنین انجام شدن آن در بازه زمانی کوتاه صورت گیرد.
روش های اصلاح شده مبتنی بر ChIP
امروزه برای بهبود سنجش تعداد سلول ها و مدت زمان انجام آن، چندین روش ChIP توسعه یافته اند، که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
Carrier ChIP (CChIP), quick quantitative ChIP (Q2 ChIP), MicroChIP (µChIP), Fast ChIP, Matrix ChIP, AutoChIP. انجام روش Carrier-ChIP) CChIP) به 100 سلول نیاز دارد و انجام ان 2-3 روز به طول می انجامد. استفاده از کروماتین های حامل (به عنوان مثال از Drosophila)، رسوب کروماتین سلول هدف را تسهیل می کند. در این روش، کروماتین سلول هدف می تواند با استفاده از پرایمرهای بسیار خاص، از کروماتین های حامل پس زمینه خارجی متمایز شود.
به عنوان یک روش جایگزین، Q2 ChIP روشی است که با استفاده از 1000 سلول برای ایمونوپرسیپیتاسیون هیستون و فاکتورهای رونویسی مناسب است. بنابراین بسیاری از نمونه های کروماتین می توانند به صورت موازی تهیه و ذخیره شوند. کاهش تعداد مراحل، افزایش ویژگی آنتی بادی به اپی توپ هدف، افزایش نسبت سیگنال به نویز و تجزیه و تحلیل تغییرات متعدد اپی ژنتیکی از مزایای این روش است.ChIP Q2 تنها در یک روز قابل انجام می باشد.
همچنین، روش μChIPیکی دیگر از روش های بهبود یافته مبتنی بر ChIP است که در آن كروماتین معمولاً از 1000 سلول تهیه می شود و حداكثر 8 تراشه را می توان به طور موازی و بدون حامل انجام داد. این سنجش برای مطالعات گسترده ژنومی و تجزیه و تحلیل تغییرات متعدد اپی ژنتیکی نیز کاربرد دارد.
از سوی دیگر، با تلاش برای کاهش زمان کل پروتکل، تکنیک دیگری به نام Fast-ChIPتوسعه یافته است. Fast-ChIP سنجش اولیه ChIP را در دو مرحله بهبود بخشیده است و به شناسایی عوامل مختلف اپی ژنتیکی در بیش از یک منطقه یا حتی در کل ژنوم کمک می کند. در مرحله اول، برای اتصال موثر آنتی بادی-پروتئین، آنتی بادی ها در حمام اولتراسونیک انکوبه می شوند و زمان انکوباسیون به 15 دقیقه کاهش می یابد. ثانیاً، شستشوی کمپلکس ChIP، تغییر پیوند متقاطع و هضم پروتئین های متصل شده توسط پروتئیناز K، زمان کل آماده سازی الگو های آماده PCR را به 1 ساعت کاهش می دهد.
Matrix-ChIP یک آزمایش مبتنی بر ChIP بر اساس میکروپلیت است که برای افزایش کارایی ChIP و ساده سازی آن توسعه یافته است. میکروپلیت حاوی 96 چاهک و با آنتی بادی های بی حرکت پوشیده شده است.تمام مراحل در چاهک های میکروپلیت انجام می شود و امکان اتوماسیون را فراهم می کند. این روش 96 تست ChIP را برای هیستون و پروتئین های مختلف متصل به DNA در یک روز امکان پذیر می کند. این روش از حساسیت بالایی برخوردار است.
در روش اصلاح شده microfluidic ChIP (‘‘AutoChIP’’) ایمونوپرسیپیتاسیون مجموعه پروتئین-DNA هدف در کانال های کوچک میکروسیال انجام می شود. در این روش نوین جمع آوری سلول، لیز، تکه تکه شدن کروماتین، رسوب ایمنی و شستشو بر روی یک تراشه کوچک انجام می شود. متعاقب انجام PCR، آنالیز تغییرات هیستونی با تعداد کمی سلول (50 سلول) در تقریبا عرض 8 ساعت صورت می پذیرد.
تکنیک طیف سنجی جرمی
طیف سنجی جرمی ابزاری قدرتمند برای آنالیز کمّی تغییرات جدید هیستون ها پس از ترجمه است. با این روش ماهیّت تغییرات هیستونی مورد بررسی قرار می گیرد و اغلب به عنوان استاندارد طلایی برای شناسایی و تعیین مقدار پروتئین در نظر گرفته می شود. طیف سنج های جرمی نسبت جرم به بار (m/z) یون ها را در فاز گاز اندازه گیری می کنند. در مورد پروتئین ها و پپتیدها، یونیزاسیون و انتقال آنها به فاز گاز توسط منابع یونی جایگزین به دو صورت حاصل می شود: (1) یونیزاسیون لیزر به کمک ماتریس ((MALDI (2) یونیزاسیون الکترو اسپری (ESI) از طریق سیستم کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC). از خروجی مقادیر m/z از طیف سنجی جرمی می توان برای تعیین بسیار دقیق جرم پروتئین یا پپتید استفاده کرد. سپس، این اطلاعات با طیف سنجی جرمی متوالی (MS/MS) ترکیب می شود تا شناسایی بدون ابهام توالی پپتید و مهم تر از همه مکان دقیق هیستون تغییر یافته موجود را امکان پذیر کند. MS/MS با جداسازی یون پیش ساز اختصاصی و القای تکه تکه شدن آن به یک سری یون های محصول انجام می شود. مقادیر m/z برای این یون ها اندازه گیری و به منظور تعیین هویت در توالی پروتئین ها در یک پایگاه داده ترسیم می شود. علاوه بر این، موقعیت اسید آمینه ای که اصلاح شده است را می توان مشخص کرد.
مراحل اصلی طیف سنجی جرمی :
1- استخراج هیستون ها از نمونه بافت یا کشت سلولی
2- جداسازی بیشتر توسط SDS-PAGE
3- هضم پروتئاز
4- جدا شدن پروتئین ها با استفاده از تریپسین
5- انجام کروماتوگرافی فاز معکوس
6- آنالیز داده های MS
آنالیز داده: فایل های خام طیف سنجی جرمی به نرم افزار وارد می شوند تا یکپارچه سازی نواحی peak را انجام دهد.(https://github.com/zfyuan/EpiProfile2.0_Family) EpiProfile یک نرم افزار محاسباتی دقیق برای تعیین کمّیت هیستون ها و شناسایی تغییرات هیستون مرتبط با بیماری است. ورودی EpiProfile مقادیر m/z و وضعیت شارژ پپتیدها است. با آگاهی از زمان ماند شستشوی کروماتوگرافی، نواحی پیک پپتیدهای شناخته شده هیستون با اطمینان بالایی استخراج می شوند. Skyline یک نرم افزار ایده آل دیگر برای این منظور است. Skyline (http://proteome.gs.washington.edu/software/skyline) یک برنامه تحت ویندوز است که روش های پروتئومیکس و آنالیز کمّی داده های حاصل از طیف سنجی جرمی را بررسی می کند. Mascot نیز ابزار دیگری است که برای شناسایی هیستون های تغییر یافته شده ناشناخته پیشنهاد می شود.
با اینکه طیف سنجی جرمی امکان مشاهده کلی تغییرات هیستون را فراهم می کند ولی محل پروتئین های هیستون در ارتباط با ژنوم ناشناخته است، چیزی که با آزمایش های ChIP امکان پذیر است. فناوری های جدید در تلاشند تا شکاف بین این دو روش را پر کنند. از ترکیب دو تکنیک ChIP و طیف سنجی جرمی برای ارزیابی تغییرات هیستون با اتصال متقابل پروتئین برومودوماین (MSL-3) به کروماتین و سایر پروتئین های متقابل استفاده شده است که سپس تحت بررسی با طیف سنجی جرمی قرار می گیرند. این روش به این دلیل منحصر به فرد است که اجازه می دهد پروتئین های واکنشگر با میل ترکیبی پایین با استفاده از طیف سنجی جرمی بر روی الگوی کروماتین دست نخورده حفظ و شناسایی شوند، در حالی که به طور همزمان امکان تعیین ویژگی اصلاحات در پروتئین های هیستونی را فراهم می کند. بنابراین، تحقیقات آینده با هدف ادغام روش طیف سنجی جرمی با تکنیک های ژنومیک انجام خواهد شد.
نتیجه گیری
در این مقاله، تکنیک های رایج برای آنالیز اطلاعات توالی یابی متیلاسیون DNA و اصلاحات هیستونی به تفصیل شرح داده شد. متداول ترین متدهای مورد استفاده در تشخیص متیلاسیون DNA مبتنی بر هضم آنزیمی، تقویت میل پیوندی و تیمار بی سولفیت می باشند که با تکنیک های میکرواری و توالی یابی همراه می شوند. البته امروزه رویکردهای مبتنی بر آنزیم محدود کننده و تقویت میل پیوندی جزو دسته توان عملیاتی پایین در نظر گرفته شده و به اندازه سایر تکنیک ها محبوبیت ندارند. هم چنین پایپلاین ها و ابزارهای جدیدی برای تفسیر آن ها توسعه نمی یابند. انتخاب یک تکنیک مناسب به سوالات پژوهشی مطالعه، برآورد هزینه، مقدار DNA اولیه وابسته می باشد. به عنوان مثال، برای مطالعات در مقیاس گسترده در پستانداران، روش های MeDIP و RRBS بر WGBS ارجح هستند زیرا امکان مقایسه چندین نمونه با هزینه محدود و اطلاعات کافی از مناطق غنی از CpG فراهم می کنند. در جمعیت های سلولی نادر، کمتر بودن میزان DNA اولیه مورد استفاده اهمیت ویژه ای دارد.
آنالیز های بررسی متیلاسیون DNA علاوه بر آگاهی بخش درباره فرآیند های بیولوژیک، پنجره ای به سوی درمان بیماری های مرتبط با الگوهای غیرنرمال اپی ژنتیک نیز باز می کند. برخی نتایج بررسی متیلاسیون DNA نیز سبب فراهم آمدن الگو هایی از اپی ژنوم می شود که پیش آگهی یا نشانی از بروز بیماری خاصی را قابل پیش بینی می کند. ارزیابی تغییرات هیستون ها در لوکوس های ژنی خاص نیز از طریق CHiP-qPCR و CHiP-seq نمایی از وضعیت اپی ژنوم هر نمونه را گزارش می کند. به طوری که گاهی با یافتن اختلال در عملکرد اتصال یک فاکتور رونویسی پروتئینی به ژن مربوطه امکان اصلاح آن به روش های جایگزین وجود داشته باشد. آنالیز سریع هیستون ها از طریق طیف سنجی جرمی نیز چشم اندازی از وضعیت تغییرات پس از ترجمه را فراهم می کند و شاید اختلال در این تغییرات سبب برهم خوردن تنظیم بیان بسیاری ژن ها گردد.